تغیر مسیر یافته از - عقبه بن نافع فهری قرشی
زمان تقریبی مطالعه: 21 دقیقه
 

عقبة بن نافع فهری





عقبة بن نافع فهری به نقلی پسرخاله عمرو بن عاص بوده، وی یک سال قبل از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) متولد شده، وی دوران خلافت عمر و عثمان و امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) در میادین جنگ نقش ایفا می‌کرد.


۱ - زندگی‌نامه



عقبة ‌بن‌ نافع ‌بن ‌عبدالقیس‌ بن ‌لقیط‌ بن‌ عامر بن ‌امیه، پدرش از کسانی بود که به زینب دختر رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فروخته شد که وی قبل از فتح مکه، اسلام آورد و همراه عمرو بن ‌عاص در فتح مصر بود و تا خلافت عثمان‌ بن‌ عفان باقی بود عقبه پسر خاله عمرو بن‌ عاص
[۴] زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۴، ص۲۴۱، بیروت، دارالعلم، چاپ دوم، ۱۹۸۹.
و به نقلی عمرو بن ‌عاص دایی او و در روایتی دیگر برادر مادری عاص‌ بن وائل بود عقبه به روایتی یک سال قبل از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ولادت یافت
[۷] ابن عذاری مراکشی، احمد بن محمد، البیان المغرب فی اخبارالاندلس و المغرب، ج۱، ص۱۳، بیروت، دارالثقافه.


۲ - جنگ‌های عقبه در دوران خلفا



عقبه در زمان عمر، عثمان، علی‌ بن ‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، معاویه و یزید در مناطق افریقیه و مصر حضور داشت و گاهی در منصب والی یا فرمانده نقش ایفا می‌کرد.

۲.۱ - فتوحات همراه ابن عاص


عمرو بن ‌عاص در زمان عمر بن ‌خطاب در سال ۲۱ هجری برای فتح به افریقا رفت عقبه ‌بن ‌نافع نیز با وی همراه بود و پس از فتح برقه «ناحیه وسیعی که شامل شهرها و روستاهای بین اسکندریه و افریقیه است». تا طرابلس «در ساحل دریا واقع است. یونانی‌ها به آن طرابلیطه می‌گفتند؛ طرب به معنای سه و بلیطه به معنای شهر می‌باشد.» پیش رفت و به عمر بن ‌خطاب نامه نوشت که عقبه ‌بن‌ نافع را بر مغرب آن ولایت داد و تا زویله «معروف به زویله سودان است، بین بلاد سودان و افریقیه است و در وسط صحرا واقع شده است؛» پیش رفته و مناطقی که بین زویله و برقه است به خوبی فرمان‌ دارند؛ مسلمانان ایشان صدقه می‌دهند و معاهدینشان جزیه پرداخت می‌کنند و بر اهل زویله هم مبلغی مقرر گشته که به نظر وی طاقت ادای آن را دارند

۲.۲ - بنای شهر جیزه


عمرو بن‌ عاص پس از فتح مناطق مذکور، عقبة ‌بن نافع را به سرزمین نوبه «سرزمین بزرگی در جنوب مصر؛» فرستاد و مسلمانان با مردم نوبه نبرد سختی کردند؛ اما بدون نتیجه بازگشتند
[۱۵] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۲، ص۵۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.
پس از بازگشت شهر جیزه «شهرکی از شهر فسطاط در مصر است.» را بنا کردند

۲.۳ - عزل ابن عاص از ولایت مصر


تا زمان عثمان ‌بن ‌عفان عمرو بن ‌عاص والی مصر و عقبه در راس سپاه مسلمین در برقه بود؛ وقتی عثمان به خلافت رسید، در سال ۲۵ هجری عمرو بن ‌عاص را از مصر عزل و عبدالله ‌بن سعد بن‌ ابی‌ ‌سرح، برادر رضاعی خود را والی مصر قرار داد، عبدالله نیز بعد از دو سال عازم افریقیه شد

۲.۴ - پیروزی‌های دوران عثمان


عثمان در صورت پیروزی به وی وعده داد خمس خمس غنائم از او باشد وی نیز با سپاهی بالغ بربیست هزار نفر در سال ۲۶ هجری حرکت کردند و به برقه رسیدند در بین راه عقبه با تعدادی از مسلمین با او همراه شدند و به سمت طرابلس حرکت کردند و رومیان را شکست دادند، سپس به افریقیه رفتند. پادشاه افریقیه -جرجیر- وقتی خبر آمدن سپاه مسلمین را شنید با صد و بیست هزار نفر از سپاه خود به جنگ ایشان آمد، این جنگ به نفع مسلمانان پایان پذیرفت و مردم افریقیه با پرداخت جزیه، مصالحه کردند.
[۲۱] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.

اطاعت‌پذیری مردم سرزمین نوبه از دیگر پیروزی‌های دوره عثمان بود؛ چرا که در زمان عمر بن ‌خطاب جنگ مسلمانان با مردم نوبه بدون نتیجه بود. در زمان خلافت علی ‌بن ‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) فعالیتی از وی گزارش نشده است.

۳ - عقبه در دوران خلافت معاویه



پس از به خلافت رسیدن معاویة‌ بن ‌ابی‌ سفیان در سال ۴۱ هجری عقبه کارگزار عمرو بن ‌عاص در افریقیه بود و قبلا تا لواته «مشهورترین قبایل بربر که ساکن برقه بودند؛» پیش رفته بود و با آن‌ها مصالحه کرده بود تا این ‌که در زمان معاویه نقض پیمان کردند، عقبه بار دیگر بر سر آن قوم لشکر کشیده بود، جمعی را کشته و جمعی را به اسارت گرفته بود پس از این جنگ از او درخواست کردند که مصالحه و معاهده کند؛ اما وی نپذیرفت و گفت: «نزد ما بر مشرک هیچ عهدی نیست، همانا خداوند در کتابش می‌فرماید: کیف یکون للمشرکین عهد و لکن بیعت می‌کنم با شما بر این که همیشه وفادار به من باشید و هر وقت ما خواستیم با شما بر این قرار باشیم و هر وقت خواستیم شما را بفروشیم»

۳.۱ - فتح غدامس


در سال ۴۳ هجری غدامس، «شهری در طرابلس است؛» بعضی از بلوک‌های سودان و ودان «شهری در جنوب افریقیه که بین آن وزویله ده روز فاصله است؛» را فتح کرد

۳.۲ - لشکرکشی عقبه به ودان


با مرگ عمرو بن‌ عاص در سال ۴۲ یا ۴۳ هجری معاویة‌ بن ‌حدیج به مصر فراخوانده شد و عقبة ‌بن ‌نافع هم چنان امیر افریقیه بود در سال ۴۶ هجری اهل ودان عهد خود را که در سال ۲۳ هجری با بسر بن ‌ابی‌ ارطاه بسته بودند، نقض کردند از همین جهت عقبه با چهارصد سوار و چهارصد شتر به سمت ودان حرکت کرد، عقبه با آن‌ها جنگید، گوش پادشاه را گرفت، پادشاه گفت: این چه کاری است که با من می‌کنی؟! عقبه گفت: این کار را برای ادب کردن تو می‌کنم، هنگامی‌ که خواستی دست به گوشت بگذاری به یادآوری که با عرب، جنگ نکنی! در پایان عقبه از ایشان سیصد و شصت غلام گرفت که بسر بن ‌ابی ‌ارطاه از قبل پرداخت آن را واجب کرده بود.

۳.۳ - فتح جرمه


عقبه از اهل ودان پرسید: آیا بعد از شما کسانی هستند؟ گفتند: جرمه «اسم قصبه‌ای در منطقه فزان در جنوب طرابلس که به نام اهالی آنجا جرمنت، جرمه نامیده شد؛»،
[۳۴] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۸۹، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.
پس به سمت آن‌جا حرکت کرد که حدود هشت شبانه روز از ودان فاصله داشت، هنگامی‌ که اهل جرمه را به اسلام، دعوت کرد، پذیرفتند؛ اما پادشاه ایشان بر عقبه خروج کرد، عقبه گروهی را فرستاد و آن‌ها بین پادشاه و مرکبش واقع شده، او را با پای پیاده و به سختی به نزد عقبه آوردند. پادشاه گفت: این چه کاری است که با من می‌کنی؟! در صورتی که من در حال اطاعت نزد تو آمدم. عقبه گفت: برای ادب کردن تو تا به یادآوری که چرا با عرب جنگیدی؟ در نهایت عقبه بر ایشان سیصد و شصت غلام واجب کرد که بپردازند.

۳.۴ - فتح کاوار


عقبه باز از اهل فزان پرسید آیا بعد از شما کسانی هستند؟ گفتند: اهل خاور «قصبه‌ای است از کاوار در جنوب فزان و دارای شهرها و نخل‌ها و رودهای زیادی است؛» عقبه با سپاهی به سمت آن‌جا حرکت کرد و آن‌ها را به اسلام دعوت کردند که نپذیرفتند؛ پس از ایشان جزیه طلب کردند و آن‌ها ممانعت کردند. عقبه به مدت یک ماه در دروازه شهر توقف کرد و پس از یک ماه کاوار را فتح کرد و پادشاه را دستگیر کرد و انگشتش را قطع کرد؟! عقبه همان پاسخی را که به پادشاهان قبلی داد به وی نیز داد
[۳۷] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۳ - ۲۶۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.


۳.۵ - فتوحات بعد فتح خاور عقبه


پس از آن عقبه از اهل کاوار پرسید: آیا بعد از شما کسانی هستند؟ آن‌ها هیچ اطلاعی نداشتند، سپس عقبه بازگشت و در مسیر حرکت در مکانی اقامت گزید که امروزه ماء فرس نام دارد؛ از آن جهت به این نام گذاشته شد که عقبه در آن منطقه پیاده شد، هیچ آبی نداشت و عقبه و سپاهش به تشنگی شدیدی دچار شدند به گونه‌ای که تا حد مرگ پیش رفتند، پس عقبه دو رکعت، نماز خواند و دعا کرد. در این هنگام اسب، زمین را شکافت و به جستجوی آب پرداخت، وقتی به آب رسید عقبه مردم را ندا داد که زمین را حفر کنید، پس آن‌ها هفتاد چاه عمیق را حفر کردند و آب نوشیدند. بعد از فتح خاور به زویله رفت در بین راه قلاع‌ها و قصورها را فتح کرد، گروهی را به غدامس فرستاد و آن‌جا نیز فتح شد. با سپاه خود به سمت قفصه «سرزمین کوچکی در افریقیه؛» و قسطیلیه «شهری در‌ اندلس است؛» حرکت کرد و آن‌جا را فتح کرد؛ سپس به قیروان بازگشت؛ البته این قیروان، قیروانی است که معاویة بن حدیج آن را از قبل بنا کرد
[۴۰] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۳، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.


۴ - جنگ دریایی عقبه با مصریان



در سال ۴۹ هجری عقبة بن نافع با مصریان به جنگ دریایی پرداخت
در سال ۵۰ هجری معاویة ‌بن ‌ابی ‌سفیان، معاویة ‌بن ‌حدیج را از مصر و عقبة ‌بن ‌نافع را از افریقیه عزل کرد و هر دو ولایت را به مسلمة ‌بن‌ مخلد انصاری داد

۵ - تاسیس شهر قیروان



یکی از اقدامات مهم عقبة ‌بن ‌نافع بنای شهر قیروان در افریقیه است. بنای شهر جدیدی به عنوان مرکز فرمان‌دهی برای ساکنان عرب مسلمان بود تا با آسودگی خاطر به گشایش شهرهای مغرب بپردازد. عقبه می‌گوید: ویژگی افریقیه این است که اگر امام در آن حضور داشته باشد به اسلام می‌گرایند و در صورت غیبت امام، از دین برمی‌گردند، ‌ای مسلمانان! اگر شهری در آن بنا کنید مایه عزت و سربلندی اسلام تا روز قیامت است بنای این شهر در سال ۵۰ هجری آغاز شد و به مدت سه سال در آن اقامت داشت

۵.۱ - کیفیت تاسیس شهر


در چگونگی تاسیس شهر نقل شده است که وقتی عقبه در این محل فرود آمده است، این منطقه موضع جنگلی از اشجار و درختان گز که با وجود درندگان و مارها و کژدم‌های کشنده امکان زندگی در آن نبود، به درگاه الهی دعا کرد و خداوند آن‌ها را دور کرد به گونه‌ای که درندگان بچه‌های خود را برداشته و گریختند؛ از همین جهت برخی به وی لقب مستجاب الدعوه را دادند
[۵۰] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۴، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.


۵.۲ - عزل عقبه از ولایت مغرب


در سال ۵۱ هجری مسلمة بن‌ مخلد انصاری که از سوی معاویه اولین کسی بود که ولایت مصر و مغرب هر دو را با هم داشت به جای عقبة ‌بن ‌نافع ولایت مغرب را به غلام خود، ابوالمهاجر دینار داد
[۵۳] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۴، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
[۵۴] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبدالرحمن بن عبدالله، فتوح مصر و اخبارها، ص۳۳۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶.
ابوالمهاجر بر افریقیه و مغرب بود که معاویة ‌بن ‌ابی‌ سفیان در سال ۶۰ وفات یافت.

۵.۳ - ولایت دوباره عقبه بر مغرب


در زمان خلافت یزید بن ‌معاویه، عقبة ‌بن ‌نافع به مقام خود بازگردانده شد
[۵۵] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۶ - ۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
عقبه پس از آن ابوالمهاجر و رهبری از یک قبیله بربری به نام کسیله‌ بن ‌لمزم را دستگیر کرد وی در دوران یزید نیز به جنگ‌ها و فتوحات خود ادامه داد، بسیاری از بربرها از دین اسلام بازگشتند و عقبه زهیر بن قیس بلوی را در قیروان به جای خود گذاشت و خود به سوی بلاد بربر لشکر کشید
[۵۸] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۶، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.


۵.۴ - قتل عقبه توسط کسیله


از طرفی کسیله از این که عقبه او را دربند کشیده و با او به زشتی رفتار می‌کرد به گونه‌ای که هر روز به او فرمان می‌داد تا گوسفندانی که برای آشپزخانه‌اش می‌کشتند، پوست بکند، از همین رو تصمیم داشت انتقام خود را از او بگیرد؛ وقتی عقبه برای ادامه فتوحات با سپاه کمی‌ به منطقه تهوذه «شهری در مغرب در سرزمین زاب؛» عزیمت کرد، کسیله فرصتی یافت به میان قوم خود رفت، آنان نیز راه را بر عقبه بستند و او را با سیصد تن از صحابه و تابعین کشتند
[۶۰] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.


۶ - وفات عقبة بن نافع



وفات او در سال ۶۲
[۶۴] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
یا ۶۳ هجری بود
[۶۵] ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.



۷ - پانویس


 
۱. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۵۵۶، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.    
۲. ابن حجر، احمد بن علی، الاصابة، ج۵، ص۵۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵.    
۳. ابن حجر، احمد بن علی، الاصابة، ج۶، ص۳۲۲، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵.    
۴. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۴، ص۲۴۱، بیروت، دارالعلم، چاپ دوم، ۱۹۸۹.
۵. ابن حجر، احمد بن علی، الاصابة، ج۵، ص۵۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵.    
۶. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۶، بیروت، دارصادر.    
۷. ابن عذاری مراکشی، احمد بن محمد، البیان المغرب فی اخبارالاندلس و المغرب، ج۱، ص۱۳، بیروت، دارالثقافه.
۸. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، ج۳، ص۲۰، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵.    
۹. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۳۸۸، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۱۰. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۲۵، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۱۱. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۶، بیروت، دارصادر.    
۱۲. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۱۵۵، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۱۳. ابن حبان تمیمی، محمد، الثقات، ج۲، ص۲۳۴، حیدر آباد، موسسه الکتب الثقافیه، ۱۳۹۳.    
۱۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰۹، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۱۵. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۲، ص۵۶۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.
۱۶. مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة اقالیم، ص۵۵، مکتب مدبولی، چاپ سوم، ۱۴۱۱.    
۱۷. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۶، بیروت، دارصادر.    
۱۸. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۶۲، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۵۶.    
۱۹. کندی مصری، محمد بن یوسف، الولاة و القضاة، ص۱۱، بیروت، آبا، ۱۹۰۸.    
۲۰. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۵۷۳، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸.    
۲۱. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۹، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.
۲۲. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۵۷۴، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸.    
۲۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۸۰، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۵۶.    
۲۴. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶۶، بیروت، دارصادر.    
۲۵. ابن حزم‌اندلسی، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۳.    
۲۶. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۵، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۲۷. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۵۵۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.    
۲۸. کندی مصری، محمد بن یوسف، الولاة و القضاة، ص۲۷، بیروت، آبا، ۱۹۰۸.    
۲۹. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج۳، ص۳۳۴، بیروت، دارالعلم، چاپ دوم، ۱۹۸۹.    
۳۰. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۳۱. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۳۲. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۵۵۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.    
۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۷۰، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، ۱۹۵۶.    
۳۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۸۹، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.
۳۵. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۳۴۱، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۳۶. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۴۳۲، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۳۷. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۳ - ۲۶۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۳۸. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۳۸۲، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۳۹. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۳۴۸، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۴۰. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۳، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۴۱. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، ج۳، ص۴۵۸، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵.    
۴۲. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل، ج۳، ص۴۶۵، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵.    
۴۳. ابن جوزی، علی بن محمد، المنتظم، ج۵، ص۲۲۸، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲.    
۴۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۴، ص۴۲۰، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۴۵. ابن عذاری مراکشی، احمد بن محمد، البیان المغرب فی اخبارالاندلس و المغرب، ج۱، ص۱۹، بیروت، دارالثقافه.    
۴۶. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۴۷. ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسدالغابه، ج۳، ص۵۵۷، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹.    
۴۸. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۴۹. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۲۱۰، بیروت، دارالفکر.    
۵۰. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۴، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۵۱. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۶، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۵۲. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۲۱۰، بیروت، دارالفکر.    
۵۳. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۴، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۵۴. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبدالرحمن بن عبدالله، فتوح مصر و اخبارها، ص۳۳۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۶.
۵۵. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۶ - ۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۵۶. ابن عذاری مراکشی، احمد بن محمد، البیان المغرب فی اخبارالاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳، بیروت، دارالثقافه.    
۵۷. ابن عذاری مراکشی، احمد بن محمد، البیان المغرب فی اخبارالاندلس و المغرب، ج۱، ص۲۳، بیروت، دارالثقافه.    
۵۸. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۶، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۵۹. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۶۴، بیروت، دارصادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵.    
۶۰. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۶۱. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۱۹۳، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸.    
۶۲. ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۸۶، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸.    
۶۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۳، ص۶، بیروت، دارالعلم، چاپ دوم، ۱۹۸۹.    
۶۴. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۶۵. ابن عبدالحکم قرشی مصری، عبد الرحمن بن عبدالله، فتوح المصر و المغرب، ص۲۲۷، مکتبة الثقافة الدینیة، تحقیق دکتر علی محمد عمر.
۶۶. ابن عبدالبر، یوسف‌ بن‌ عبدالله، استیعاب، ج۳، ص۱۰۷۷، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲.    
۶۷. ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۲۵۱، بیروت، دارالفکر    


۸ - منبع


سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «عقبة بن نافع فهری» ۹۵/۰۴/۲۷.    





آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.